در یک پژوهش نوین در زمینه امکان سنجی آزمایش خون سلامت روان، پژوهشگران دانشگاه نیوکاسل، مرکز پژوهش های مغز و سلامت روان، مرکز پژوهش پژشکی نیوکاسل.، دانشگاه نیو ساوث ولز، مرکز پژوهش نوروساینس استرالیا، و دانشگاه موناش استرالیا بطور مشترک اقدام به بررسی روابط به شاخص های اختلالات روانی و بایومارکرهای خونی ناشی از جهش ژنتیکی پرداختند.
در طول سال های بسیار زیاد از علوم روانپزشکی و نوروساینس، متخصصان و پژوهشگران علاقمند به بررسی بایومارکرهای زیستی آزمایش خون سلامت روان افراد مختلف بوده اند. به این معنا که بتوان بر اساس آزمایش های معمول و رایج خونی، احتمال وجود بیماری های روانپزشکی را در افراد کشف نمود.
به گفته دکتر امیر محمد شهسوارانی عصب روانشناس انستیتو علوم رزا مایند RozaMind|IPBSES جهان علم به سمت ساده سازی روش های تشخیصی و درمانی به ویژه در حوزه های عصب روانشناسی، روانپزشکی، و نورولوژی در حال حرکت است. اینکه بتوانیم صرفاً با یک آزمایش خون سلامت روان افراد را مشخص کنیم بسیار هیجان انگیز و ضامن بهبود سلامت روان اجتماع خواهد بود.
بیماری های روانی و ژنتیک ما
از نظر علوم ژنتیک، اختلالات روانی ما ناشی از روابط پیچیده بین وضعیت های محیطی و پیش زمینه های ژنتیکی خطرساز هستند. یکی از روش های مورد علاقه برای بررسی اختلالات روانپزشکی، مطالعه دوقلوها twin studies برای شناسایی عوامل خطرساز ژنتیک است.
به عنوان نمونه، مطالعات ژنتیک نشانگر ژن هایی بوده اند که هم در اسکیزوفرنی و هم در سایر اختلالات روانی فعالی شده اند. امروزه پژوهشگران بر این باورند که عوامل بیوشیمیایی موجود در جریان خون می توانند نشانگرهای زیستی biomarker مناسبی برای شناسایی اختلالات روانی باشند.
ایده آزمایش خون برای سلامت روان در پی شناسایی رابطه بین بیوشیمی خون و عصب روانشناسی موجود در اختلالات روانپزشکی است. در این زمینه اگر بتوانیم با استفاده از آزمایش های ساده خون به تشخیص های روانی برسیم، می توانیم صرفه جویی زیادی در هزینه های درمانی و سلامت جامعه بنماییم.
روش پژوهش آزمایش خون سلامت روان
هدف آنها از اجرای پژوهش آزمایش خون سلامت روان، انجام یک پژوهش بدون فرضیه در زمینه همبستگی ژنتیک و یافتن شواهدی برای علیت موجود بین صفات بیوشیمیایی و بیماری های روانپزشکی بود.
یکی از سودمندی های روش های بدون فرضیه بررسی خنثی حجم بالایی از داده ها به طور همزمان و بدون حذف و یا تورش های آماری می باشد. با این تکنیک، در پژوهش آزمایش خون سلامت روان می توان درک بهتری از معماری ژنتیک مشترک بین اختلالات روانی بدست آورد.
برای پژوهشگران اندازه نمونه مورد بررسی پژوهش آزمایش خون سلامت روان محدود و از پیش تعیین شده نبود. پژوهشگران از داده های موجود در حوزه شجره نامه ای مطالعات ارتباطات ژنومی اروپا در بایوبانک بریتانیا استفاده نمودند.
یکی از ویژگی های پژوهش آزمایش خون برای تست سلامت روان استفاده از افراد میانسال بالای 40 سال اروپا بوده است. حجم گروه نمونه مرجع بالای 300 هزار نفر می باشد.
گروه های تخصصی روانشناسی زیستی و روانشناسی تکاملی
اختلالات روانی مورد بررسی پژوهش آزمایش خون سلامت روان
به منظور بررسی دقیق تر، داده های ژنتیک 10 گروه همسالان از حوزه ژنتیک بیماری های روانپزشکی در پژوهش آزمایش خون سلامت روان مورد استفاده قرار گرفتند که به ترتیب زیرند:
- اختلال نقص توجه-بیش فعالی (ADHD)
- اختلالات طیف در خودماندگی (اوتیسم)
- بی اشتهایی عصبی (آنورکسیا نروزا)
- اختلال دو قطبی (افسردگی-مانیا)
- اختلال افسردگی عمیق (MDD)
- اختلال وسواس فکری و عملی (OCD)
- اختلال استرس پس از آسیب (PTSD)
- سندرم توره
- اسکیزوفرنی (اسکیتزوفرنیا)
- اختلالات شناختی
ابزارهای پژوهش آزمایش خون سلامت روان
روش پایه گردآوری اطلاعات پژوهش آزمایش خون سلامت روان، شامل تجزیه خون نمونه ای با بیش از 300هزار نفر بود. با استفاده از یک پانل تخصصی 50 رابطه بیوشیمی مبتنی بر ژنوم مورد ارزیابی قرار گرفتند. موارد مورد بررسی شامل لیپیدها، هورمون ها، ریزمغذی ها، متابولبیت ها و آنزیم های خون بودند.
نتایج و یافته های پژوهش آزمایش خون سلامت روانی
- شواهدی کاملاً روشنی مبنی برهمپوشانی بین شاخص های آزمایش خون و فنوتیپ های روانپزشکی وجود دارد.
- 5 رتیکولوسیت رابطه مثبت نیرومند با ADHD، افسردگی عمیق و PTSD دارند. در عین حال همین 5 رتیکولوسیت رابطه منفی با آنورکسیا نروزا، اختلال وسواس جبری، اسکیزوفرنیا و نقایص شناختی دارند.
- سطح اوره خون رابطه مستقیم و نیرومندی با اختلالات شناختی (به ویژه دمانس) و نقایص کارکردهای شناختی دارد.
- پروتین CRP کبدی رابطه منفی با بروز آنورکسیا نروزا، اختلالات وسواسی و اسکیتزوفرنی دارد.
- پروتئین CRP کبدی رابطه مثبت با بروز اختلالات خلقی، به ویژه افسردگی عمیق، دارد.
- پروتئین های CRP کبدی که ضد التهابی هستند با تاثیر بر هدایت آکسونی منجر به تغییرات در وضعیت روانی می شوند.
انجمن های تخصصی روانشناسی بالینی و روان درمانی
راهبردهای کارکردی آزمایش خون سلامت روان
- به تدریج در جهان شاهد ساده سازی های تشخیصی در حوزه های مختلف پزشکی و روانشناسی هستیم. به گونه ای که با یک آزمایش خون ساده می توانیم افزون بر نتایج پیشین وضعیت سلامت طبی، به اطلاعات جالبی از وضعیت سلامت روانی هم برسیم.
- با وجود نتایج پژوهش های این چنینی، به نظر دکتر امیر محمد شهسوارانی، می توان به وجود روابط علّی مادی بین بروز اختلالات روانی و کژکاری های بدنی پی برد.
- احتمالاً ما بر پایه یافته های پژوهش آزمایش خون سلامت روان می توانیم با اصلاح فعالیت های بدنی و رژیم غذایی دامنه مشکلات و اختلالات روانی را تا حد زیادی کاهش دهیم.
- برای پژوهشگران یافته های پژوهش آزمایش خون سلامت روان در حال حاضر مقدماتی هستند. همچنین، پژوهشگران نتایج نیرومندی را در حال حاضر تنها برای زوال عقل (به خصوص دمانس آلزایمر) و نیز اختلالات طیف اسکیزوفرنی به دست آورده اند. هر چند پژوهش های دیگر نیز در حال یافتن نشانگرهای زیستی اختلالات PTSD، اوتیسم، و ADHD می باشند.
Genetic estimates of correlation and causality between blood-based biomarkers and psychiatric disorders
Abstract
Aim of the Study
There is a long-standing interest in exploring the relationship between blood-based biomarkers and psychiatric disorders, despite their causal role being difficult to resolve in observational studies.
Methods of the Study
In this study, we leverage genome-wide association study data for a large panel of heritable serum biochemical traits to refine our understanding of causal effect in biochemical-psychiatric trait pairings.
Results of the Study
- We observed widespread positive and negative genetic correlation between psychiatric disorders and biochemical traits.
- Causal inference was then implemented to distinguish causation from correlation, with strong evidence that C-reactive protein (CRP) exerts a causal effect on psychiatric disorders.
- Notably, CRP demonstrated both protective and risk-increasing effects on different disorders.
- Multivariable models that conditioned CRP effects on interleukin-6 signaling and body mass index supported that the CRP-schizophrenia relationship was not driven by these factors.
Conclusions of the Study
Collectively, these data suggest that there are shared pathways that influence both biochemical traits and psychiatric illness.