پژوهشگران دانشگاه نیوکاسل، UCL و انجمن صرع انگلستان، دانشگاه توبینگن آلمان، دانشگاه کویین کاناداد و دانشگاه فدرال ریو دژانیرو برزیل در پژوهشی مشترک به بررسی ریختشناسی مغز حین تشنج در بیماران مبتلا به صرع و مقایسه آن با افراد بدون صرع پرداختند.
روش پژوهش ریختشناسی مغز حین تشنج:
در این پژوهش گذشته نگر تحلیل ثانوی، داده های MRI مرکز سالمندی و نوروساینس کمبریج استفاده شدند. داده های MRI 644 نفر داوطلب بین سنین 23 تا 27 سال بعنوان مرجع و 33 تا 37 سال بعنوان همتای مقایسه ای بررسی شدند. از این میان 34 نفر بعنوان گروه مرجع همسال و 56 نفر بعنوان گروه مقایسه همسال انتخاب شدند.
یافته های پژوهش ریختشناسی مغز حین تشنج:
بر اساس قانون مقیاس بندی، سه شاخص ریختشناسی مغز ضخامت کرتکس، سطح کلی قشر مخ، و بخش های درگیر قشر مخ بررسی می شوند.
جداسازی سه شاخص ریختشناسی مغز حین تشنج منجر به پنهان مغفول ماندن الگوهای اصلی فعالیت مغزی و درنتیجه اشتباهات تفسیری می شود.
تغییرات ریخت شناسی مغز حین تشنج بیماران دارای صرع لوب پیشانی متفاوت از افراد عادی است.
تفاوت های معنادار ریخت شناسی مغز بیماران دارای صرع لوب گیجگاهی در تمامی نیمکره در قیاس با افراد عادی مشاهده می شود.
فرآیندهای پاتولوژیک مغزی در ریخت شناسی مغز حین تشنج منجر به تغییرات عمیق ساختاری می شود که نمی توان آنها را با چند شاخص ساده و مجزا بررسی نمود.
شاخص هایی همچون اندازه مغز جوابگوی شناسایی الگوهای فعالیت مغزی نیستند. شاخص های انحنا و خمیدگی مغز نیز لازم است در محاسبات ریخت شناسی مغز در نظر گرفته شوند.
شاخص های رشدی (آلومتریک) در بررسی های ریخت شناسی مغز حین حملات تشنج صرع کمک های شایانی به بهبود فرآیندهای تشخیصی می نمایند.
بررسی الگوهای فرکتال مقایسه ای ساختارهای ماکر و میکروی مغزی نشانگر وجود رویه های شکل گیری ریخت شناسی متفاوتی در مغز افراد دارای صرع در مقایسه با افراد عادی دارد.
راهبردهای کارکردی پژوهش ریختشناسی مغز حین تشنج:
روش های فعلی بررسی و مقایسه ریخت شناسی مغز، جوابگوی نیازهای متخصصان برای شناسایی درست محل ضایعات صرع برای جراحی صرع نیست.
با استفاده از روش های بهینه سازی داده ها و داده کاوی در یافته های آماری حاصل از MRI می توان تحلیل های ریخت شناسی بهتری از مغز افراد دارای صرع (بویژه صرع لوب پیشانی) بدست آورد.
کاربرد الگوهای فازی، یادگیری ماشینی و فرکتال ها در خوشه بندی داده های MRI مغزی منجر به بهبود شناخت جراحان و متخصصان مغز و اعصاب از مناطق درگیر و ضایعات مغزی تشنج صرعی می شود.
Independent components of human brain morphology
Abstract
Quantification of brain morphology has become an important cornerstone in understanding brain structure.
Measures of cortical morphology such as thickness and surface area are frequently used to compare groups of subjects or characterizig longitudinal changes. However, such measures are often treated as independent from each other.
A recently described scaling law, derived from a statistical physics model of cortical folding, demonstrates that there is a tight covariance between three commonly used cortical morphology measures:
cortical thickness.
Total surface area.
Exposed surface area.
Method:
We show that assuming the independence of cortical morphology measures can hide features and potentially lead to misinterpretations. Using the scaling law, we account for the covariance between cortical morphology measures and derive novel independent measures of cortical morphology.
Results:
By applying these new measures, we show that new information can be gained. In our example we show that distinct morphological alterations underlie healthy ageing compared to temporal lobe epilepsy, even on the coarse level of a whole hemisphere.
Conclusion:
We thus provide a conceptual framework for characterizing cortical morphology in a statistically valid and interpretable manner, based on theoretical reasoning about the shape of the cortex.