پژوهشگران دانشگاه یوناس گوتنبرگ ماینتس و مرکز پژوهش های لایبنیتس آلمان در پژوهشی مشترک به بررسی امکان تقویت حافظه با تسریع ساعت های درونی مغز و اصلاح بایوریتم ها پرداختند.
روش پژوهش تقویت حافظه با تسریع ساعت های درونی:
در این پژوهش آزمایشی 32 داوطلب شرکت نمودند. دامنه سنی شرکت کنندگان بین 19 تا 33 سال و میانگین سنی آنها 23.67 سال بود. پیش از اجرای پژوهش از شرکت کنندگان آزمون کوررنگی به عمل آمد. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه دموگرافیک، آزمون کامپیوتری حافظه فعال، پرسشنامه ادراک زمان، و QEEG نقشه مغزی بود.
نوار مغزی QEEG به کار رفته برای نقشه مغزی شامل 65 کانال سنسور نقرع/نمک نقره بر اساس سیستم مونتاژ 10/20 و نرخ نمونه گیری 1000 هرتز بود.
در هر دور تمرین حافظه در مانیتور به شرکت کنندگان زمان بر اساس سرعت عادی، 20% سریعتر و یا 20% کندتر به آنها اعلام می شد.
یافته های پژوهش تقویت حافظه با تسریع ساعت های درونی:
- در تکالیفی حافظه هر چه زمان سریعتر بود، نسبت به زمان عادی و کندتر، میانگین پاسخ های درست افزایش می یافت.
- میزان قدرت امواج تتا لوب پیشانی در نقشه مغزی افراد حین ذخیره سازی حافظه در تمریناتی که زمان سریعتر بود، بیشتر شد.
- میزان قدرت امواج تتا لوب پیشانی در نقشه مغزی افراد پیش بینی کننده تعداد پاسخ های درست شرکت کنندگان است.
راهبردهای کارکردی پژوهش تقویت حافظه با تسریع ساعت های درونی:
- به نظر می رسد در صورتی که گذشت زمان بدون آگاهی افراد به آنها سریعتر نشان داده شود، میزان دقت آنها افزایش می یابد.
- در صورتی که گذشت زمان به افراد سریعتر بیان شود، حافظه و یادگیری آنها بهبود معناداری خواهد یافت.
- در صورتی که افراد محدوده های زمانی یادگیری کوتاهتری داشته باشند، می توانند میزان بیشتری از مطالب را یاد بگیرند.
- برای برنامه ریزی درس کنکور دانشگاه، به نظر می رسد بهتر است مدت زمان مطالعه و یادگیری افراد را (بدون کاهش محتوای یادگیری) کوتاه تر نمود تا بازده افراد بالاتر برود.
Boosting working memory with accelerated clocks
Abstract
Our perception of time varies with the degree of cognitive engagement in tasks. The perceived passage of time accelerates while working on demanding tasks, whereas time appears to drag during boring situations.
Our experiment aimed at investigating whether this relationship is mutual:
Can manipulated announcements of elapsed time systematically affect the attentional resources applied to a cognitive task?
Method:
We measured behavioral performance and the EEG in a whole report working memory paradigm with six items of different colors that each had to be reported after a short delay period.
The 32 participants were informed about the current time after each 20 trials, while the clock was running at either 100% (normal), 120% (fast), or 80% (slow) of normal clock speed depending on the experimental block.
Results:
The mean number of correctly reported colors per trial was significantly increased in the fast as compared to the slow and normal clock conditions.
In the EEG, we focused on neural oscillations during working memory encoding and storage. As an electrophysiological correlate of task engagement, frontal theta power during the storage interval was increased in the fast clock condition.
Also, the power of frontal theta oscillations predicted the number of correctly reported colors on a single-trial basis.
Conclusion:
This shows that a covert manipulation of clock speed can lead to an improvement in cognitive performance, presumably mediated by a higher allocation of attentional resources resulting from an adaptation of the subjective passage of time during an experiment.
Keywords
Time perception, Subjective timepassage, Working memory, Task engagement, Posterior alpha, Frontal theta, CDA.