پژوهشگران دانشگاه تروندهایم نروژ در پژوهشی به بررسی عوامل زیربنایی روانی، شخصیتی و اجتماعی پیش بینی تفکر توطئه انگارانه و نظریه توطئه پرداختند.
روش پژوهش:
در این پژوهش پیمایشی تعداد 911 دانشجوی دانشگاه تروندهایم نروژ داوطلب شرکت شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک، پرسشنامه شخصیت اسکیزوتایپال (SPQ-B)، پرسشنامه ذهنیت توطئه باور، پرسشنامه باور به نیروهای ماوراء الطبیعه، پرسشنامه اقتدارگرایی راست گرایانه (RWAS)، پرسشنامه جهت گیری اقتدار اجتماعی، و پرسشنامه نظریه توطئه بودند.
یافته ها:
- نمرات بالا در ابعاد تفکر عجیب و غریب، و ذهنیت پارانوئید شخصیت اسکیزوتایپال منجر به افزایش باور به نظریه توطئه می شود.
- ذهنیت توطئه نگر عامل اصلی در پیش بینی باور به نظریه توطئه در هر دو جنس است.
- جهت گیری اقتدار اجتماعی، و ذهنیت توطئه انگارانه، تقویت کننده رابطه بین افکار پارانوئید و باور به نظریه توطئه است.
- اقتدار گرایی راست گرایانه، ذهنیت توطئه انگارانه، و باورهای ماوراء الطبیعه، تقویت کننده رابطه بین افکار عجیب و غریب با باور به نظریه توطئه هستند.
- رابطه بین اقتدار گرایی راست گرایانه و تفکر پارانویید معنادار نیست.
- ذهنیت توطئه انگارانه بهتر از جهت گیری اقتدار اجتماعی و اقتدار گرایی راست گرایانه می تواند باور به نظریه توطئه را پیش بینی نماید.
راهبردهای کارکردی:
- به نظر می رسد بیشترین عامل شیوع باور به نظریه توطئه ذهنیت توطئه انگارانه و میزان اختلال شخصیت اسکیزوتایپال است.
- باور به پدیده های ماوراء الطبیعه رابطه نیرومندی هم با اختلال شخصیت اسکیزوتایپال و هم با باور به نظریه توطئه دارد.
- بروز بحران های اجتماعی و افزایش استرس های روانی-اجتماعی منجر به تشدید اضطراب و مکانیزم های شناختی اسکیزوتایپال شده و در نهایت به گسترش بیشتر باور به نظریه توطئه می انجامد.
Predictors of belief in conspiracy theory: The role of individual differences in schizotypal traits, paranormal beliefs, social dominance orientation, right wing authoritarianism and conspiracy mentality
Abstract
Many different predictors for belief in conspiracy theories have been empirically validated in different studies. The current study considers the relative contribution of individual differences in dimensions of schizotypal personality, social dominance orientation (SDO), right wing authoritarianism (RWA), paranormal beliefs (PB) and the newer construct of conspiracy mentality (CM) on belief in conspiracy theories.
Method
For predicting belief in specific conspiracy theories, we applied Path analyses with a large convenience sample (N = 883, 62% women) of students from Norway, a highly gender egalitarian country, allowing us to consider the effects of mediators and gender moderation in a specified model.
Results
Schizotypal personality dimensions Odd Beliefs and Paranoid Ideation predicted different mediators, and their effects on belief in conspiracy theories were totally mediated.
The mediating variables (SDO, RWA, PB, and CM) were all unique predictors of belief in conspiracy theories, with CM having the largest contribution for both sexes. Explorative analyses of the specified model across gender suggest that the model for men and women is not equivalent. Results are discussed in light of the predictive contribution of especially conspiracy mentality.
Keywords
Conspiracy beliefs, Conspiracy mentality, Schizotypy, Right-wing authoritarianism, Social dominance orientation, Paranormal beliefs, Sex differences