پژوهشگران دانشگاه گردشگری گوئیلین چین در پژوهشی بدیع به تاثیرات متقابل توانمندسازی زنان در توریسم و برابری جنسیتی در جوامع مختلف در حال توسعه توریسم پرداختند.
روش پژوهش توریسم و برابری جنسیتی:
در این پژوهش کیفی مقایسه ای فازی، 10 کشور آرژانتین، برزیل، چین، هند، آفریقای جنوبی، مکزیک، فیلیپین، اندونزی، مالزی و رومانی بررسی شدند. داده های مقایسه ای در حوزه های برابری جنسیتی، توریسم، اقتصاد، آموزش و اشتغال از سال 2010 تا 2018 میلادی از مجله اکونومیست استخراج شدند.
یافته های پژوهش توریسم و برابری جنسیتی:
- توریسم برای افزایش یا کاهش برابری جنسیتی لازم یا حتی کافی نیست.
- متغیر توریسم به تنهایی نمی تواند برابری جنسیتی را به شکل مثبت یا منفی تحت تاثیر قرار دهد.
- تغییر در برابری جنسیتی در سطح کلان، حاصل برآیند چندی عامل است.
- در صورت پایین بودن سطح تحصیلات زنان، علی رغم بهبود اقتصادی و افزایش اشتغال ناشی از توریسم، شکاف درآمدی و سطح شغلی بین زنان و مردان بسیار زیاد و معنادار است.
راهبردهای کارکردی پژوهش توریسم و برابری جنسیتی:
- افزایش تحصیلات و آموزش در کنار بهبود اقتصاد بیشترین تاثیر را بر برابری جنسیتی در سطح جوامع بر عهده دارند.
- افزایش اشتغال با توریسم و افزایش اشتغال بر اساس بهبود اقتصادی کمترین میزان تاثیر بر برابری جنسیتی را در جوامع ایجاد می کنند.
- فارغ از میزان اشتغال زنان و رشد اقتصادی جامعه، سطح تحصیلات و آموزش زنان در جامعه فاکتور اصلی برابری جنسیتی است.
- بهترین راهبرد برای بهبود برابری جنسیتی در حوزه های شغلی و فرصت های کاری، توانمندسازی زنان در حوزه های تحصیلات و آموزش است.
A qualitative comparative analysis of tourism and gender equality in emerging economies
Abstract
The impact of tourism on gender equality at the national level remains unclear.
Method:
This study conducts a comparative analysis of tourism and gender equality in emerging economies, using a fuzzy-set qualitative comparative analysis approach.
Results:
The results demonstrate that tourism is neither a necessary nor sufficient condition for gender equality.
On the contrary, the combination of tourism and the economy, education and employment significantly affects gender equality.
This study also summarizes four driving modes of gender equality: education-driven mode, economy-driven mode, tourism-employment-driven mode, and economy-employment-driven mode. Moreover, there is no significant temporal change in the four modes.
Conclusion:
We suggest recognizing the role of tourism in gender equality beyond tourism and focusing more on female education in tourism and the broader economy.
This study considerably contributes to the body of knowledge in the field of tourism and gender equality from the perspective of method and content.
Keywords
Tourism, Gender equality, Gender gap, Emerging economies, Fuzzy-set qualitative comparative analysis (fsQCA), Female education.
