سناریونویسی بعنوان پایه عملی مدیریت و تصمیمگیری در زندگی و کار
نگارنده: دکتر امیر محمد شهسوارانی
امروزه دیگر همه ما با مفهوم سناریوها آشنایی نسبی داریم. تقریباً همه فیلمها، نمایشنامهها و یا داستانهای متعددی دیده و خواندهایم و میدانیم منظور از سناریو چیست. در نوشتار حاضر، سناریو بعنوان یک طرح ذهنی از یک مجموعه از رخدادها در نظر گرفته شده است. منظور از سناریونویسی، نوشتن و مکتوب کردن این طرح ذهنی است؛ بله، دقیقاً مکتوب کردن آن.
سودمندیهای نوشتن و مکتوب نمودن پیشتر در نوشتارهای مربوطه به تفصیل بیان شدهاند. حداقل کاربرد نوشتن رخدادها، مستندسازی و استفاده از اثر تجمعی اطلاعات برای روندسازی و دسته بندی در آینده است. همه این کارها منجر به تصمیمگیری های بهتر و انتخاب راههای بهینه برای حل مسئله میشوند.
دلایل سناریونویسی
نوشتن سناریوها در حقیقت تفکر در مورد آینده و احتمال رخدادها در آن زمان است. هر بار که کسی سناریویی مینویسد به ناچار باید از تخیل و خلاقیت خود استفاده کند. این استفاده از تخیل و خلاقیت نیازمند استفاده همزمان از تفکر واگرا و همگرا است. حال فرد ناچار است همه جنبه ها را همزمان ببیند.
این پیش بینی و نوشتن آینده، که گاه در سیستم علمی به آن آینده نگاری نیز گفته میشود، رخدادی شگفت انگیز برای رمزگشایی از حالتها و رخدادهای احتمالی آتی است. در گام نخست ممکن است این کار سخت و ترسناک باشد. اما در حقیقت امر، وقتی ناچاریم سناریونویسی کنیم، به جنبههای زیادی از احتمالات در آینده فکر میکنیم.
این تفکر نسبت به آینده منجر به ارزیابی بهتر و شناخت دقیقتر ما از توانمندی، جایگاه اجتماعی، و موقعیت فعلی ما خواهد شد. هرچه بهتر و بیشتر بتوانیم این کار را انجام دهیم، قدرت پیشبینی ما نسبت به آینده و اتفاقات احتمالی افزایش خواهد یافت. هرچه بتوانیم پیش بینی بهتری از آینده داشته باشیم، بهتر متوجه کاستیهایمان میشویم و میتوانیم راههای بهتری برای غلبه بر آنها و کنترلشان بیابیم.
کلید مدیریت استرس در انسان دو توانایی پیشبینی و کنترل رخدادها است. بنابراین، سناریونویسی به میزان زیادی کمک به افزایش توان پیشبینی و توان کنترل ما خواهد نمود. در نتیجه استرسهای روانی-اجتماعی کمتری را در مواجهه با موقعیتهای جدید تجربه خواهیم کرد، زیرا، قبلاً حدسهایی برای مدلهای مختلف پیامد داشته ایم و حدوداً میدانیم چه کنیم و چه خواهد شد.
در استرسهای روانی-اجتماعی، بویژه در صورت وسعت و تداوم، مغز افراد از کار افتاده و ارتباط بین بخشهای مختلف ادارکی و هیجانی با بخش های تفکر عملی و نقادانه قطع میشود. در این زمانها، مغز تنها به سراغ آموختههای قبلی، بویژه آنها که زیاد تکرار شدهاند میرود. به همین دلیل، هرچه بتوانیم بهتر سناریونویسی کنیم، هم استرس کمتری تجربه خواهیم کرد و هم در صورت وقوع استرس چون از قبل حافظه برای رخدادها داریم، مدیریت موقعیت را به بهترین شکل انجام خواهیم داد.
چگونه سناریونویسی کنیم؟
در فعالیت سناریونویسی، ابتدا لازم است هر موقعیت را به شکل کامل مستند و مکتوب کنیم و جزییات و زوایای پنهان و آشکار آن را به روی کاغذ بیاوریم. این کار، نیازمند استفاده همزمان از تفکر تحلیلی و شیوههای علمی گردآوری شواهد به سود و زیان موقعیت مورد نظر ماست. برای سادهسازی این فرآیند، در ادامه گامهای سناریونویسی به زبان سده و کاربردی ارائه شدهاند. نکته مهم این است که در هر مرحله لازم است از روشهای بارش فکری و طوفان مغزی استفاده شود تا به بیشترین حالتها و احتمالات ممکن (حتی دور از ذهن برسیم).
گامهای سناریونویسی
- در نوشتن هر سناریو ابتدا به توصیف موقعیت می پردازیم. بطور ساده، شفاف و روشن پرسشهای چه چیزی، چه کسی، چرا، چطور/ چگونه، چه وقت، کجا را باید در این توصیف پاسخ گوییم.
- گام دوم شامل نقش ما در این سناریو است. اینکه ما چه نقشی در ایجاد، تداوم، تغییر مسیر، پیشرفت، و یا خاتمه آن داریم. میتوان در سطوح افکار، کنشها، و واکنشها در سه بخش این نقشها را بنویسیم.
- گام سوم، شامل عوامل بیرونی موجود در این سناریو هستند. منظور از عوامل بیرون، عواملی بیرون از ما هستند. لازم است میزان سلط و کنترلمان بر هر یک از این عوامل را به صورت درصد بنویسم.
- گام چهارم پیامدهای این سناریو است، که میتوان به طور معمول به سه بخش پیامدهای کاملاً منفی (بدترین حالت اغراق آمیز)، پیامدهای کاملاً مثبت (بهترین حالت اغراق آمیز) و حد میانی (ترکیبی نه ۱۰۰% مثبت و نه ۱۰۰% منفی از نتایج آن سناریو) تقسیم میشود. لازم است در این گام میزان تسلط و کنترلمان بر اتفاقات آتی و پیامدها را به درصد بنویسیم.
- گام پنجم، شامل لیست کردن نقاط مثبت رشد موقعیت است. اینکه چقدر به رشد ما کمک میکند و چقدر توانمندیهای ما افزایش میدهد. اینکه این موقعیت چقدر اعتبار و آبروی ما رو در سطح اجتماعی بالا میبرد و مسایلی مشابه، در ارزیابی نقاط مثبت رشد مهمند. میزان اهمیت هر موقعیت رشد را به درصد مشخص میکنیم.
ب)
- گام ششم، ارزیابی ما از خطرها و ریسکهای آن سناریو است. اینها صرفاً حدسهای ما بوده و لازم است به هر خطر و ریسکی فکر کنیم. در انتهای هر خطر، میزان احتمال بروز آن و میزان آسیبی که ممکن است به ما و یا اهدافمان بزند را به درصد مینویسیم.
- گام هفتم، ارزیابی منابع است. منظور از منابع، توان مواجهه ما با سناریو است. منابع به دو بخش درونی و بیرونی تقسیم میشوند. منابع درونی شامل مهارتها، توان بدنی، افکار، دانش، امکانات مادی، موقعیت و جایگاه اجتماعی در هرم قدرت هستند. منابع بیرونی شامل دسترسی ما به امکانات و حمایتهایی خارج از فضای خصوصی خودمان است. امکاناتی نظیر حمایت خانواده و اقوام، حمایت دوستان، حمایت اجتماعی سیستماتیک، حمایتهای قانونی، منابع مالی بیرونی (قرض، وام)، و حتی دسترسی به آموزش، مشاوران و منتورها بعنوان منابع بیرونی دسته بندی میشوند.
- گام هشتم، مکانیزمهای جبرانی است. منظور از مکانیزمهای جبرانی، اقداماتی است که برای جبران خسارتهای وارده در صورت بروز پیامدهای ناگوار لازم است انجام شوند. بسیاری اوقات، در اتفاقات و پیامدهای آنها خارج از منابع ما هستند. لازم است برای جبران خسارتهای پیامدهایی که بیش از ظرفیتمان بوده اند نیز برنامه هایی داشته باشیم. دامنه متنوعی از این برنامه ها از استراحت، مسافرت، مراجعه به مشاور، و دریافت وام، تا عمل جراحی، تغییر شغل و حتی تغییر محل زندگی و مهاجرت قابل تصورند.
- گام نهم، جمع بندی و ارزیابی ما است که لازم است تمام موارد فوق را در نهایتاً ۵-۷ خط بنویسیم. این خلاصه، بعنوان چکیده بعداً برای ما کلید دسته بندی رخدادها خواهد بود.