پژوهشگران دانشگاه ایالتی ویرجینیا و آریزونای ایالات متحده امریکا در نوشتاری بدیع به معرفی مبانی و ساختارهای نظریه خط پایه اجتماعی پرداختند.
رئوس این مطالب عبارتند از:
- چهارچوب نظریه خط پایه اجتماعی (SBT) دیدگاهی است که به ترکیب پژوهشهای روابط اجتماعی با اصول دلبستگی، بومشناسی رفتاری، نوروساینس شناختی و علوم ادراکی میپردازد.
- طبق نظریه خط پایه اجتماعی مغز انتظار دارد روابط اجتماعی خطر و سطح تلاش مورد نیاز برای رسیدن به اهداف را کاهش دهند.
- مغز انسان مایل به نزدیکی اجتماعی برای دسترسی به منابع اجتماعی است.
- روابط اجتماعی بعنوان منابع بیوانرژتیک در دسترس “خود” قرار دارند.
- شریکان زندگی در فعالیتهای مغزی افراد بعنوان بخشهایی از تصاویر ذهنی از خود، محسوب میشوند.
- از دست رفتن روابط منجر به تخریب بازنماییهای خودکارآمدی و عزت نفس در افراد در عرصه های اجتماعی میشوند.
- ترمیم آسیب روانی-اجتماعی ناشی از شکست یک رابطه شامل جدا کردن تصویر ذهنی دیگری از تصویر خود است.
راهبردهای کارکردی:
- اکثر درگیریهای همسران با یکدیگر که بعنوان تعارضات زناشویی طبقهبندی میشوند ناشی از مقایسه ناخودآگاه تصویر ذهنی ایدهآل خود و طرف مقابل، با حقیقت وجودی فرد و شریک رابطهاش است.
- بسیاری از احساسات منفی ناشی از تعارضات زناشویی و جدایی در روابط اجتماعی (طلاق، مرگ همسر) بدلیل حس منفی فقدان و خلاء حذف فرد مقابل از تصویر ذهنی هستند.
- طبق نظریه خط پایه اجتماعی (SBT) سردرگمی افراد بعد از جدایی در روابط صمیمی و اجتماعی بدلیل ناکامی در درک وضعیت فعلی بدون شریک رابطه و مقایسه ناخودآگاه تصویر فرد با وضع قبلی و حضور شریک رابطه است.
- ضعف و اصطلاحاً دست و پا چلفتی شدن اجتماعی افراد بعد از جدایی و فقدان در روابط اجتماعی، به دلیل تصویر ذهنی مشترک ایجاد شده از “خود” در رابطه قبلی و ناکامی فرد در انطباق با تصویر خود فعلی است.
- برای کاهش آسیبهای حاصل از طلاق، لازم است مشاوران و افراد آسیبدیده، بر طرحوارههای ذهنی و تصویرهای ذهنی افراد کار کنند تا فرد بتواند با سرعت و سازگاری بهتری به یکپارچگی تصویر خود و در نتیجه انسجام شخصیتی بعد از جدایی برسد.
- همانند فرآیند جدایی-تفرد مادر و کودک، بعد از قطع یک رابطه عاطفی، مادام که فرد نتواند به جدایی تصویر ذهنی و هویت خود از شریک رابطهاش برسد، مشکلات جدی در تعاملات و زندگی خود داشته و تمامی روابط بعدی وی، باززیستی و ادامه رابطه قبلی خواهد بود.
Social Baseline Theory: the social regulation of risk and effort
Abstract
We describe Social Baseline Theory (SBT), a perspective that integrates the study of social relationships with principles of attachment, behavioral ecology, cognitive neuroscience, and perception science.
SBT suggests the human brain expects access to social relationships that mitigate risk and diminish the level of effort needed to meet a variety of goals.
This is accomplished in part by incorporating relational partners into neural representations of the self. By contrast, decreased access to relational partners increases cognitive and physiological effort.
Relationship disruptions entail re-defining the self as independent, which implies greater risk, increased effort, and diminished well being. The ungrafting of the self and other may mediate recovery from relationship loss.
لینک منبع پیشنهادی برای مطالعه بیشتر (further reading)