پژوهشگران دانشگاه وسترن اونتاریو کانادا به بررسی رابطه بین ذائقه و فعالیت موسیقی و رفتار سازمانی کارکنان در مشاغل و حرفه های مختلف در افراد جویای کار و نیز شاغلان پرداختند.

روش پژوهش:

در این پژوهش پیمایشی آنلاین تعداد 401 فرد غیر شاغل و 1059 فرد شاغل داوطلب شرکت شدند. ابزارهای مورد استفاده در مورد افراد غیر شاغل شامل پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک، آزمون عملکرد موسیقی (STOMP)، آزمون کاربردهای موسیقی (UoM)، پرسشنامه شخصیت 5 عاملی، پرسشنامه شخصیت تاریک، و پرسشنامه نوآوری بودند.

ابزارهای مورد استفاده در مورد افراد شاغل شامل پرسشنامه رفتار شهروندی سازمانی، پرسشنامه رفتار ضد تولید، مقیاس تسهیل بین فردی، مقیاس فداکاری شغلی، رضایت شغلی، میل به تغییر شغل، و مقیاس فرسودگی شغلی برگن بودند.

 

یافته ها:

ترجیحات موسیقی و قابلیت های موسیقی کارکنان منجر به افزایش توانایی نوآوری در محیط های شغلی می شوند.

سطوح بالاتر عامل شخصیتی گشودگی نسبت به تجربه منجر به افزایش بازده شغلی کارکنان می شود.

سطوح بالاتر عامل شخصیت گشودگی نسبت به تجربه منجر به افزایش گرایش کارکنان به کاربرد موسیقی برای تسهیل عملکرد شغلی خود می شود.

کارکنانی که علایق و مهارت های موسیقایی دارند، در محیط کار با استفاده از موسیقی بازده و رفتار تولیدی بیشتری دارند.

پرسنلی که علایق و مهارت های موسیقایی دارند، با استفاده از موسیقی افکار، احساسات، و رفتارهای خود را تنظیم می نمایند که منجر به افزایش بازده تولیدی آنها می شود.

 

 

راهبردهای کارکردی:

استفاده از موسیقی در محیط کار، در صورت علاقه کارکنان به آن سبک از موسیقی منجر به افزایش بهره وری آنان خواهد شد.

استفاده از موسیقی در محیط کار، تنها در افرادی که ترجیحات و گرایش های بالای موسیقی دارند منجر به افزایش بهره وری سازمانی و شغلی آنها خواهد شد.

در کاربرد موسیقی در محیط کار لازم است به تاثیرات منفی آن بر تمرکز سایر کارکنانی که علاقه به موسیقی و یا آن سبک موسیقی ندارد،  توجه شود.

در صورتی کاربرد موسیقی در محیط کار سودمند است که پرسنل بدانند استفاده از آن منجر به تنظیم رفتاری، مدیریت هیجانی، و اصلاح فکری آنها می شود.

سایت فروشگاهی گل و گیاه

Bridging music and organizational psychology: Everyday music uses and preferences and the prediction of organizational behaviour

Abstract

Two online studies, using multiple regression analysis, were conducted to investigate the relative predictive power between music preference and every-day use of music and traditionally used personality assessments in the organizational psychology literature (the Big Five and the Dark Triad) with regards to several commonly studied work-relevant outcomes.

First study

The first study, using an unemployed student sample (N = 401), provided evidence indicating that music tastes and preferences are weak but statistically significant predictors of student self-reported innovation. However, music preferences and uses do not add significantly to the prediction of self-reported innovation beyond that of traits.

Second study

The second online study, examining an employed sample (N = 1059), provided evidence indicating that music uses and preferences are statistically significant predictors alone and they provide a small but statistically significant amount of additive predictive power to the prediction of self-reported counterproductive work behaviours (but not to job dedication, organizational citizenship behaviours, interpersonal facilitation, counterproductive work behaviours, burnout, & turnover intentions).

Additionally, evidence from structural equation modeling suggested a proposed mechanism whereby music preferences’ relationships with work-outcomes are potentially mediated by music uses.

Conclusion

The impacts of these findings with regards to their applications in personnel recruitment and selection and organizational psychology are discussed.

 

 


دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *